روز به خیر و دو نمایشنامه دیگر
آهای بیرونیها ویلیام سارویان
ازدواج با زنی لال آناتول فرانس
تاریخچه تئاتر آف ـ برادوی و آف ـ آف برادوی
سه نمایشنامه از سه دورهی تاریخ تئاتر غرب.
«ازدواج با زنی لال»، 1915، نوشته آناتول فرانس، شاعر، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار فرانسوی.
«آهای، بیرونیها»، 1941، نگارش ویلیام سارویان، نمایشنامهنویس و داستانسرای آمریکایی ارمنی تبار.
«روزبه خیر!»، 1966، نوشتهی امانوئل پلوسو، نمایشنامهنویس آمریکایی؛
و تاریخچهی «تئاتر آف-برادوی» و«آف-آف برادوی».
قدرت سکوت
کاربرد سکوت در نمایش
با مقدمهی هوشنگ گلمکانی
رویکرد پژوهشی این کتاب، توجه به سکوت در دنیای ادبیات نمایشی است، اما در گسترهی وسیعتر پژوهشهای مکتوب، با اشارهای گذرا به زمینههای روانشناسی، موسیقی، سیاست و ادبیات، به چگونگی حضور سکوت در عرصهی ادبیات نمایشی پرداخته میشود. هر چند در نگاهی واقع بینانه باید در نظر داشته باشیم که در قلمرو هنر (ادب و اندیشه، نقش و خیال) و در نگاهی عرفانی، هرگونه خلقت و آفرینش، از دل سکوت بیرون می آید...
سکوت را، خودداری از گفتن و حرف نزدن نیز معنا کردهاند و همین معنا، ما را بر آن میدارد تا به دنبال چرایی این موضوع برویم: چرا حرف نمیزنیم و سکوت میکنیم؟ علت چیست؟
قدرت نوستالژی
درونمایههای نوستالژیک در آثار نمایشی بهرام بیضایی
نوستالژی از مباحث چالشبرانگیز روانشناسی، تاریخ، جامعهشناسی، فلسفه و ادبیات است که مفهوم آن در گذر زمان از نام یک بیماری روانی به پارادوکسی از یک حس تلخ خوشایند تغییر کرده است.
در عصر جهانی شدن و انفجار اطلاعات، انسان دور مانده از اصل و ریشه، اغلب میل به «آنچه نیست» دارد و د مواجهه با تاریخ، فرهنگ و اصالت از یاد رفته به دنبال هویت خود میگردد.
انسان جستوجوگر برای رسیدن به ذات وجودی خود، نیازمند نوستالژی بهعنوان بخشی از هویت گمشدهاش است. در ادبیات نمایشی و سینما نیز شخصیت بهعنوان اصلیترین عنصر دراماتیک نیازمند هویت است و نوستالژی میتواند بخش مهمی از هویت او را تشکیل دهد.
بهرام بیضایی از شاخصترین درامنویسان معاصر ایرانی است که در آثارش همواره از درونمایههای نوستالژیک در قالب هویت تاریخی، آرمانشهر، کهنالگو و اسطوره جهت دراماتیزه کردن شخصیتهایش سود برده است. بخش اعظم نگاه بیضایی صرف بازگویی ادبیاتی با موضوعاتی نوستاژیک چون: نارضایتی از وضعیت موجود، کنکاش برای برای بازیابی هویت، دور ماندن از مبدا وجود، بازیابی روزگاران خوش گذشته، بازگشت به اساطیر، استقبال از مرگ برای رسیدن به رستاخیز، مرثیه برای ارزشهای از دست رفته، خیز برداشتن برای رسیدن به جامعه آرمانی و ارج نهادن به خاطرهی جمعی شده است.
رویکرد پژوهشی این کتاب، رمز گشایی از رازهای پنهان نوستالژیک در هویت بخشی به کاراکترهای آثار نمایشی بیضایی است.
روبســپیر
رومن رولان
ROMAIN ROLLAND
ROBESPIERRE
Théâtre de la Révolution
روبسپیر نوشته رومن رولان نمایشنامهای است کوتاه و مختصر درباره یکی از شخصیتهای جنجالی انقلاب فرانسه. مردی که او را فسادناپذیر نام داده بودند و به نوشته رومن رولان هر آنچه انقلاب فرانسه بهدست آورده است محصول تلاشهای اوست.
او یکی از رهبربان تندرو و افراطی (رادیکال) گروه «ژاکوبن» و «کمیته نجات ملی» و عضو «مجلس کنوانسیون» بود. مردم دوست بود و ساده زیست. در خانهای محقر زندگی میکرد و تا واپسین لحظات زندگی به ثروت و لذتجویی اعتنایی نداشت. طرفداران بسیاری در طبقه دهقانان که در طول تاریخ فرانسه مورد ستم بودند و بیشتر جمعیت فرانسه را تشکیل میدادند داشت.
در زمان روبسپیر عصر ترور آغاز شد. هرچند او این عصر را برای حذف عناصر ناهماهنگ انقلاب کبیر فرانسه آغاز کرد. اما همانها که باید از انقلاب حذف میشدند زیر این قانون خونهای بسیاری ریختند. عصری که در نهایت با اعدام خود روبسپیر به پایان رسید.
ما همه سهمی از زمین هستیم
سخنان سیاتل (رییس قبیله سرخپوستان) به رییس جمهور ایالات متحده آمریکا در سال 1855
کلمات من چونان ستارگانی هستند که هرگز غروب نخواهند کرد. در سال 1855 رییس جمهور آمریکا به سرخپوستان دوامیش تقاضای فروش سرزمینشان را ارسال داشت. برای آنها درک این تقاضا آسان نبود، زیرا انسان را مالک زمین، آسمان، تازگی هوا و یا درخشندگی آبهای زلال نمیدانستند. سیاتل رییس قبیله دوامیش جواب نامه رییس جمهوری آمریکا را با قطعهای ادبی داد. قطعهای پر از امید و حقایق. حقایقی که امروز بعد از 160 سال کم کم آشکار میشوند. ستارگانی که امروز ناخواسته شاهد نابودی آرام زمین هستند. شاید هنوز دیر نباشد اگر به آنها گوش فرا دهیم، شاید!...
طراحی به شیوه ذن
دیدن / طراحی کردن / مدیتیشن
دیدن-طراحی کردن شیوهای از تفکر است که با آن همهچیز تازه و نو به نظر میرسد و جهان در هرلحظه بهگونهای شگفتانگیز تجربه میشود.
در اینجا برخلاف همیشه، اشیاء از بیرون نگریسته نمیشوند و بدیهی و مسلم پنداشته نخواهد شد. فردریک فرانک میگوید «آنچه را که طراحی نکردهام هرگز واقعا ندیدهام» و درجای دیگر اشاره میکند «بهمحض آنکه شروع به طراحی از شیء معمولی، مثل یک گل، چهره یا پرنده میکنید به گونهای معجزهوار درمیابید که آن شیء، یا جاندار برایتان چقدر غیر عادی و عجیب است...»
برای فردریک فرانک، دیدن-طراحی کردن نوعی فعالیت معنوی به شیوه ذن است که آن را برای خلقوخوی فعال انسان امروزی مناسب و ضروری میداند، حتی اگر هرگز دست به قلم نبردهاید و حتی یک خط صاف نکشیدهاید و به طراحی فکر نکرده باشید، با خواندن این کتاب وسوسه میشوید که مداد و کاغذی بردارید و شروع به دیدن کنید.
شیوههای طراحی
راهنمای تکنیکی و مفهومی
کتاب حاضر بهعنوان کتاب درسی برای آموزش و آشنایی با طراحی، کتابی درخور و مناسب است و «طراحی 1 و 2»، «طراحی از بدن»، و نیازهای کارگاهی را دربر میگیرد.
این کتاب بهجای تاکید بر گرایشها و علایق جاری، چشمانداز عمومی میدهد و روی اصول همیشگی درک و مفهوم در طراحی تاکید میکند. کتاب با این اعتقاد راسخ نوشته شده که مطالعهی طراحی و مفاهیم وابسته به آن، مثلا نسبیت حقایق عینی، میتواند به ایدهها و نظریاتی که ظاهرا به هنر ارتباطی ندارد، تحرک بخشیده و در همان حال حساسیت را افزایش داده و مهارت را بالا برده و شیوهی شخصی را رشد دهد.